محمد مرادنژاد : اشعار و نوشته ها

تکه ای از من، هدیه ای برای شما ...

۳ مطلب در آبان ۱۴۰۰ ثبت شده است

تا ستاره

 

 

در منحط ترین دوران جهان،

لحظه های کوچک ما،

تا ستارگان فکر می‌کردند،

و رویاهای از دست رفته ی ما در عمق چشمان کودکی پابرهنه با لباس های خاکی،

در انتهای کیهان به مانند ققنوسی از نو متولد می‌شدند ..!!

 

محمد مرادنژاد

به رنگ چشم هایش

 

 

 

پی نوشت: تصویر متعلق به سحابی چشم خدا میباشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مرادنژاد

زندگی

در وصف زندگی

جاده ­ای است که از آغوش مادر آغاز و تا بینهایت ­ها میرود

پرپیچ و خم یا صاف از دره ­ها و بلندی­ ها و در میانه ­های کوه و از کویرهای دوردست و حتی از کرانه­ های باختری آسمان و دریا میگذرد،

گاه آفتابی و گاه بارانی و پر مه و شاید هم گاهی طوفانی

گاه پر از حس حیات و زیبایی و گاه پر از پوچی،

مثال شب و روز است

در هر قدم ذره­ای از ما بر آن جاده میماند و ذره­ای متولد میشود

تکه ­ای از تو میخندد تکه ­ای میگرید

تکه­ ای میشکند و تکه ­ای به مثل غنچه ­ای میشکفد،

توقفگاه ­هایش نامعلوم و پایانش ناپیداست

شاید مسیرش از پیش نوشته و اسمش تقدیر باشد و شاید هم تو آن را بنویسی

و شاید هم مسیر نوشته شده­ی تو از پیش مقدر باشد که اینگونه بنویسی

عشق و نفرت، دلتنگی و شکست، اشک و لبخند و همه­ و همه­ی گذرگاه­هایی که از آنها میگذری

در این جاده یادهاییست که برایمان میمانند و یادهاییست که در آنها میمانیم.

 

محمد مرادنژاد

به رنگ چشم هایش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مرادنژاد

در وصف دلتنگی

تکه ای از تو که از وجودت جدا افتاده

کسی آن را کنده، گوشه­ای انداخته

با خود برده

یا در وضع نامعلومی در تنهایی­ات نیست شده

فراموش شده و حالا جای خالی­اش روی تنت مانده

وقتی سرت گرم است جای خالی آن را حس نمیکنی، درد نمیکند

تیر نمیکشد، مثل زخمی است که خوب شده، همرنگ تنت، ولی جایش مانده

با هربار دیدنش به رخ میکشد جای خالی تورا که دیگر نیست،

تکه ای از تورا که دیگر نیست،

بی درد، آرام، آسیب دیده، ترمیم ناپذیر، لکه بودن از نشانه ­های این حفره است ...

 

محمد مرادنژاد

به رنگ چشم هایش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مرادنژاد