هر کس معشوقه اش را به طریقی میکشد

یکی با سخنان نیش دار

ترسو با یک بوسه معشوقه اش را میکشد

آدم جسور با ضربه های شمشیر از پای در می­آورد

یکی در جوانی دیگری در پیری

یکی با دستانی آلوده به شهوت یکی با دستهایی از جنس طلا

آدم دل رحم با چاقو میکشد چون کسی که با چاقو کشته میشود کمتر عذاب میکشد

یکی به اندازه کافی عشق نمیورزد

یکی حد و اندازه نگه نمیدارد

یکی معشوقه اش را میفروشد

یکی معشوقه اش را با پول میخرد

یکی در چشمهایش معشوقه اش را میکشد

من، اورا با خود کشتم...

 

 

محمد مرادنژاد

به رنگ چشم هایش